گفتگو           

اگر خدا مرا پرنده آفریده بود

چه قدر سهم من

از آسمان زیاد بود!

چه قدر از  هر آنچه تیره و زمینی است

 دور می شدم!

پسرسکوت کرد و دخترک جواب داد:

چرا به چشم تو 

زمین که آشیانه پرنده هاست

تیره است؟!

زمین قشنگ و دیدنی ست

و آب و دانه پرندگان به دست اوست

چرا به جای آسمان 

به دیدن زمین نمی روی؟

چرا به کوه و دشت و دره ها 

سری نمی زنی؟

چرا چنان پرنده ها 

به شوق شاخه های تازه نغمه سر نمیکنی؟!

 
پسر به او نگاه کرد و دخترک به شکوه گفت:

تو از شباهت قریب قله ها و

موج ها

تو از تفاوت سرود رود و نغمه پرندگان

تو از شکوه شهرهای باستانی جهان

چه دیده یا شنیده ای؟

پسر دهان گشود و دخترک ادامه
 
داد:

قبول می کنم که گاه لازم است 

مثل یک پرنده در سکوت آسمان 

جدا شویم 

رو به سوی سفره زمین کنیم 

فکر هم صدا و هم نشین کنیم

حرف های دخترک که گفته شد

در سر پسر
 
فکرهای تازه ای برای زنگی

 شکفته شد! 

نظرات 47 + ارسال نظر
سروش دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:02 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. وبلاگ خوبی داری

آرش دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:08 ب.ظ http://lonely-tree.blogspot.com

با حال بود

سعید سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.okaliptous.blogsky.com

سلام دوست من.از اینکه به وبلاگ من سر زدی از شما ممنونم. شما هم وبلاگ بسیار زیبایی داری. موفق باشی.

اکالیپتوس

غریبه سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:18 ب.ظ http://myonlyseat.blogsky.com/

سلام
از ظاهر وبلاگتون این نکته به نظر میرسه که « گفتگو » اولین پست شماست ، اما از باطن نوشته تون ، تجربیات زیادی میباره و این خیلی جالبه !!!
حالا نوبت منه که نظرم رو بگم (:
احساس میکنم که با این پست ، قصد داشتید که فرهنگ کهن اما متاسفانه ، تا حدودی فراموش شده ی بلند نظری رو اشاعه بدید . این واقعا عالیه . به نظرم تنها چیزی که میتونه بقا و پیشرفت مون رو هم زمان تضمین کنه ، اینه که یاد بگیریم « بگیم » و در عین حال « بشنویم » (!) این که دخترک به پسر گفت یا پسرک به دختر ، اصلا مهم نیست . این مهمه که دو نفر انسان پیدا شدند که یکی قدرت گفتن داشت و دیگری ظرفیت شنیدن ...
من در همین جا اعلام میکنم که ظرفیت شنیدن حرفهای همه رو دارم و امیدوارم که حداقل شما ، سعادتش رو ازم دریغ نکنید .....
یا حق

سلام
خوشحالم که اومدید و خوشحال تر که نظرتون رو صادقانه بیان کردید .در مورد دختر و پسر باید بگم من هم دو انسان را به تصویر کشیدم و این دو می تونستند دو زن ویا یک زن و مرد ویا...باشند.
بازهم ممنونم.

عموجواد سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:37 ب.ظ http://goroohemaskhare.blogsky.com

به دنیای وبلاگ خوش اومدی . به نظر می‌رسه همیشه حرف آخر رو خانم‌ها می‌زنند .

ساسان سه‌شنبه 25 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 09:46 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. سعی کن از کد جاوا برای زیبایی وبلاگ استفاده کنی

سلام
ممنونم از توجه تون
ممکنه بیشتر در مورد این کد برام توضیح بدید؟آخه من نمی دونم این کد چیه و چطور می شه ازش استفاده کرد

سروش چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:59 ق.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. خواهش میکنم نامه ای که برات فرستادم رو بخون.

سلام نامه؟!کدوم نامه؟کجا فرستادید؟چطوری بخونمش؟

سروش چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:58 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. نامه داخل پست الکترونیکی است .همون جا که نوشتی مکاتبه با مریم داخل همون پست الکترونیکی

خواهش میکنم با دقت بخونش

سروش چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 06:20 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام مجدد. آن ساسان که نوشته کد جاوا خودم هستم

حواسم نبود نوشتم ساسان .

سروش چهارشنبه 26 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:35 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. نامه را خوندی. خداحافظ

سروش پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:41 ق.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام کد جاوا کدی که میتونی با استفاده از اون باران-برف-

ساعت-تعداد حاضرین در وبلاگ و .... در وبلاگت بزاری

اگه میخوای بت میگم چی کار کنی

قطره اشک پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:57 ق.ظ http://ghatreashk.persianblog.com

سلام مریم جان..ممنون که بهم سرزدی منم از آشناییت خوشبختم.موفق باشی خانومی

هیچکس پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:04 ق.ظ http://hichkas-ptl.blogsky.com

سلام
عالی بود که (: راستی شباهت این قله‌ها هم قریبه هم غریب! قبول داری؟ خوش اومدی به این بلاگ آسمونی (به روزم) شما هم به روز می‌شی یه جور خبر کن ما رو.
پیروز باشی.

سلام
ممنونم که اومدید .
قبول دارم
بروی چشم

سروش پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:10 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. باور کن در نامه ویروس نیست .

سروش پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:08 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. برای استفاده از جاوا در پایین وبلاگم یک وبلاگ

است روی اون کلیک کن بعد اون کد ها رو در ویرایش وبلاگت

قرار بده اما پایین اون ها .اگه سوال داشتی بپرس.

سروش پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:19 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. منو ببخش اما کمکت میکنم وبلاگت و قشنگ کنی

سلام
سروش عزیز من چند روزی مسافرت بودم واسه همینم نتونستم جوابت رو بدم.ازاین همه لطفت ممنونم.
در مورد نامه باید بگم متاسفانه من چیزی در یافت نکردم .اگه دوباره برام بفرستی ممنون میشم.

سروش شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:20 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام.امیدوارم که مسافرت خوش گذشته باشد.

در وبلاگم سمت راست مکاتبه با سروش است ایمیلت

را اونجا بنویس و سند را بزن که به من میرسد تا دوباره

نامه را برات بنویسم.من شبها در اینترنت هستم

نامه ات را از مکاتبه با سروش میخوانم و اون وقت کسی

ایمیلت را نمیبینه فقط خودم میبینم.منتظرم خدانگهدار

سروش شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:18 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. نامه رو برات فرستادم . خدانگهدار

سروش یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ق.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. برای فرستادن نامه باید در قسمت کامپوس بری.

و در قسمت تو ایمیل من و مینویسی و بعد مطلبت را

مینویسی و بعد سند رو میزنی.

سروش یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلامممممممممممممممممممممم

نامه جدید هم قبل مسافرتم بخون

خداحافظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظظ

حواب هم بده.

هانیه یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 07:11 ب.ظ http://aztobato.persianblog.com

چقدر سهم پرنده از آسمون زیاده ... چقدر

قاصدک دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:24 ق.ظ http://payizan.blogsky.com


شب آمده است و باز تو نیستی . من محزون و بی قرارم تا شاید سایه یی از روشنایی تو را بر روی این شیشه ببینم . من در کومه ی غم نشسته ام . لحظه ها سکوت کرده اند

حمید و مریم دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:06 ب.ظ http://www.hrdaee.persianblog.com

سلام امیدوارم موفق باشی سری به ما بزن

سارا سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:03 ب.ظ http://www.ninijooneman.persianblog.com

آه سهم من این است سهم من این است.....سهم من آسمانی است که آویختن پرده ای آن را از من می گیرد...

مهران سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:47 ب.ظ http://dehebala.persianblog.com

آفرین به این دخترک که می دونه چه قدر راحت می شه زیبا زندگی کرد! :)

باران سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.rainindesert.persianblog.com/

می توان بادبادکی بود و همان احساس پرنده ها را داشت ...
مرسی برای حضور گرمت. موفق باشی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 03:52 ب.ظ

حلیه سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:49 ب.ظ http://www.mahpenhan.persianblog.com

سلام وبلاگ عالی و قلم خوبی داری موفق باشی .اگر تو انستین بنده نوازی کنین و به من هم سر بزنین

بی بی سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:13 ب.ظ http://www.planner.blogsly.com

سلام ..
از این دید ظریف و قشنگ به زندگی لذت بردم :)
روز به خیر مریم بانو :)

[ بدون نام ] چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:18 ق.ظ http://akrami.blogsky.com

سلام خوبی تنها ایراد وبلاگت تعداد مطالب هر صفحه خیلی کم مقدارش زیاد کن ولی وب لاگ قشنگی داری !پیشم بیا خوشحال میشم!

jenzade چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:50 ب.ظ http://jenzade.blogsky.com

salam.
shere kheili ghashangi bood. khosham oomad.
movafagh bashi.

حمید و مریم چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:14 ب.ظ http://www.hrdaee.persianblog.com

سلام کارت عالیه عالی

آرتا جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:20 ق.ظ http://darkness.blogsky.com

سلام. قشنگ بود

غریبه جمعه 4 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:56 ب.ظ

سلام
ممنونم از این همه لطفتون .
فقط تونستم بیام و جواب محبت ها تون رو بدم . هنوز وقت نکردم که جواب کامنت ها رو بگذارم . راستی یه سوال :
چرا این قدر ساکتید ؟ چرا نمی نویسید ؟؟ احساس میکنم که این سکوت از اون نوع معنادارش باشه ؟!!!
بهر حال ... اصلا هر چی ٬ به غریبه ها چه ربطی داره !!! غریبه ها رو چه به سوال پرسیدن ...
یا حق

سلام
شما لطف دارید .قدمتون روی چشم .
ساکت ؟!سکوت معنا دار؟!!!به زودی می نویسم
از توجهتون ممنونم
شما هر چقدر سوال دارید بپرسید کیه که جواب بده:((
(شوخی بود جمله آخر)

ع.سربدار شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:33 ق.ظ http://paradias.blogsky.com

ناقوس ها به صدا در آمده اند در دل تیره صبح برای جان بخشیدن به دل ها

فریبا شش بلوکی شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:53 ق.ظ http://fariba1348.blogfa.com

سلام
من سراینده کتاب شبانه هستم که اولین مجموعه اشعار منه به این نشانی
http://www.iran-ketab.com/jamegol
وب سایت اختصاصی جام گل
www.mahyarweb.com/jam.htm
لینک شبانه
و در سایت آوای آزادمجموع اشعار شبانه موجود است به این نشانی

http://www.avayeazad.com
ممنون که به من سرزدی موفق باشی
قبول می کنم که گاه لازم است

مثل یک پرنده در سکوت آسمان

جدا شویم
این خیلی تعبیر قشنگیه امیدوارم بازم ببینمت

امیر شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:24 ب.ظ http://kargahhonar.blogsky.com

سلام. خیلی زیبا و روان گفتی. دوتا غلط تایپی داشتی [ نفمه - پرندگاه ] اما خیلی قشنگ بود . سبز باشی

سلام
خیلی ممنونم از توجهتون.
بازم بیاین خوشحال میشم

رضا...............یاور همیشه مومن شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:46 ب.ظ http://reza169.blogsky.com

سلام
فکر کنم که اولین باره به این وبلاک می آیم
وبلاکت خوبه................
اگه می خوای پرنده بشی:
ای پرنده مهاجر
ای پر از شوق پریدن
خوشحال می شم به من هم سری بزنی
یا حق

مریم یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ق.ظ http://faslebieshghi.blogsky.com

سلام
ممنون از لطفت
خیلی قشنگ بود
موفق باشی .چرا اپ نمی کنی خانمی

سلام
ممنونم که اومدید .
چشم به زودی آپ میکنم.
موفق باشی

پیام یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 12:52 ب.ظ http://http://www.hasood.blogsky.com

سلام خوبی مریم خانوم خیلی زیبا وقشنگ بود ممنونم از اینکه به من سر زدید خوشحال شدم حوفق باشی آپدیت خم کنید منتظر آپهای جدید میمونم مرسی خداحافظ.

ضامن زاهدی یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:16 ب.ظ http://zamin-zahedi.blogsky.com/

سلام تشکر از اینکه به وبلاگم سر زدی!! درسته گورکن ها هم غصه دارند ولی موقعی که یک نفر می میره٬ اون وقته که غصه ندارن!!! به خاطر اینکه گور تازه ای را می کنن و از آن پولی را دریافت می کنند٬ آنها همیشه آرزو می کنند تا انسهای بیشتری بمیرند تا گورهای زیادتری را حفر کنند.

سلام
ممنونم که اومدید
با نظر شما موافق نیستم این شغل گورکن هاست اما کی از دل اونا خبر داره؟!!!

پریدخت یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:41 ب.ظ http://pary.blogsky.com

سلام

چشمات قشنگ می بینه مریم جونم
ممنونم

شاد و پیروز باشی .

زهره دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:22 ق.ظ http://nostalogic.persianblog.com

و حرف های مریم بانو که گفته شد فکر های تازه ای در من رویید:) ..مرسی که پیشم می آیی

سلام
خوشحالم .خیلی خوشحالم

مهسا دوشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ب.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلام مریم جون .. از اینکه با وبلاگت آشنا شدم خوشحالم .. ایشالا همیشه موفق و شاد باشی دوست من .. پیشم بیا .. خوشحال میشم ..

الناز دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ب.ظ

سلام ...درک بالای از زندگی داری...زندگی شاید به همین قشنگی باشه....مریم عزیز تبریک میگم....

سروش سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 04:15 ب.ظ http://golpa2005.blogsky.com

سلام. اگه سوالی داشتی در وبلاگم در قسمت مکاتبه با

سروش بنویس . خدانگهدار

ژانوس چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 09:39 ق.ظ http://khanehbaramvaj.blogsky.com

سلام نوشته ی شمارو خوندم. میشه بگی چطوری میشه به جایی که پر از دشمنای پرندهاس بگیم آشیانه؟
خوشحال میشم بهم سر بزنی. خداحافظ

سلام
نمی دونم درست متوجه شدم منظورتون رو یانه.من معقدم باید به خاطر حفظ آشیونمون بجنگیم آشیانه رو باید ساخت.حتی اگه بارها و بارها خرابش کنند.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد